مقایسه جامع: توسعه نرمافزار در داکر در مقابل توسعه نرمافزار بصورت مستقیم بر روی سیستم عامل
مقدمه
در دنیای امروز نرمافزارها و سیستمهای زیرساختی به سرعت پیچیدهتر شدهاند. ابزارها و روشهای مختلفی برای استقرار، اجرا، نگهداری و مقیاسدهی اپلیکیشنها به کار میروند. یکی از مقایسههای مهم، تفاوت بین اجرای نرمافزارها به صورت مستقیم روی سیستم عامل میزبان («نصب سنتی» یا «بر روی سیستم») و اجرای آنها داخل کانتینرها با Docker است. شناخت دقیقِ این تفاوتها به طراحان سیستم، مهندسان DevOps، معماران راهکارها و توسعهدهندگان کمک میکند تا تصمیم مناسبی برای پروژه خود بگیرند.
در این مقاله، میخواهیم دقیقاً بررسی کنیم: «وقتی یک اپلیکیشن یا سرویس را بر روی سیستم عامل نصب میکنیم و اجرا میکنیم» در مقایسه با «وقتی همان اپلیکیشن را در کانتینر Docker قرار میدهیم و اجرا میکنیم» چه تفاوتهایی وجود دارد؟ این تفاوتها از سطح معماری و مفهومی شروع شده، به سطح عملیاتی و نگهداری، امنیت، مقیاسپذیری، پورتپذیری، و هزینه میرسند.
بخش اول: تعاریف و معماریها
نصب سنتی روی سیستم
در روش نصب سنتی، معمولاً شما یک سیستم عامل (مثلاً لینوکس) روی سرور یا ماشین فیزیکی یا مجازی دارید، و اپلیکیشنها، وابستگیها، سرویسهای مورد نیاز، کتابخانهها، تنظیمات سیستم، و … را مستقیم روی آن سیستم عامل نصب میکنید. برای مثال، شما پایگاه داده، وبسرور، برنامههای کمکی را نصب میکنید، تنظیمات شبکه، سرویس cron، logging، monitoring و غیره را مستقیماً روی سیستم عامل انجام میدهید.
در این حالت، اپلیکیشن «بر پایه سیستم عامل میزبان» اجرا میشود، و میزبان (Host OS) مسئول تخصیص منابع، مدیریت وابستگیها، تنظیمات، و تعامل با سختافزار (یا ماشین مجازی) است.
اجرای با Docker
Docker یک پلتفرم مجازیسازی سطح سیستمعامل (OS-level virtualization) است که با استفاده از کانتینرها اپلیکیشنها، وابستگیها، تنظیمات، کتابخانهها و فایلهای مورد نیاز را بستهبندی (package) میکند و روی هستهی (kernel) میزبان اجرا مینماید.
در این شیوه، شما یک «تصویر» (Image) Docker ایجاد میکنید که شامل سیستمعامل پایه (مثلاً یک توزیع لینوکس لایت)، کتابخانهها و اپلیکیشن است، سپس کانتینر را از آن اجرا میکنید. کانتینرها فرآیندهایی ایزولهشده هستند که هسته سیستم عامل میزبان را به اشتراک میگذارند، اما محیطی مجزا برای فایلسیستم، شبکه، پروسهها، و کاربران داخلی خود دارند.
به این ترتیب، شما میتوانید چندین کانتینر را روی یک ماشین میزبان اجرا کنید بدون این که هر بار یک ماشین کامل با سیستمعامل جدا بسازید.
مقایسه معماری
-
در نصب سنتی، اپلیکیشن به صورت مستقیم روی سیستم میزبان اجرا میشود؛ هستهی سیستم عامل، کتابخانهها و سرویسهای موجود، همه با اپلیکیشن اشتراک دارند.
-
در Docker، اپلیکیشن در کانتینر اجرا میشود؛ هسته سیستم عامل میزبان را به اشتراک میگذارد، اما فضای کار (namespace) جدا دارد، کتابخانه و تنظیمات خودش را دارد.
-
در نصب سنتی، اگر چند اپلیکیشن روی همان سیستم اجرا شوند، ممکن است با نسخههای متفاوت کتابخانهها یا تداخل سرویسها برخورد کنیم؛ در Docker با بستهبندی مستقل، این مشکل کاهش مییابد
-
از نظر منابع، کانتینرها سبکتر از ماشینهای مجازی هستند (که شامل سیستمعامل کامل هستند)؛ ولی نسبت به نصب مستقیم روی میزبان، ممکن است مقداری overhead وجود داشته باشد.
بخش دوم: مزایا و معایب هر روش
در این بخش، به تفکیک روش «نصب مستقیم روی سیستم» و «اجرای با Docker» مزایای عمده و معایب آنها را بررسی میکنیم.
روش نصب مستقیم روی سیستم
مزایا:
-
کمترین لایه میانی: چون اپلیکیشن مستقیماً روی سیستم اجرا میشود، تأخیر یا پیچیدگی ناشی از لایههای مجازیسازی یا کانتینری کمتر است. این یعنی عملکرد (performance) ممکن است حداکثر باشد.
-
برخی گزارشها میگویند که در دسترسی به فایل سیستم یا I/O، اجرای مستقیم ممکن است بهتر باشد.
-
-
مدیریت سادهتر برای سیستمهای ساده: اگر اپلیکیشن کوچک است، سرویسهای محدود دارد، یا زیرساخت شما پیچیدگی ندارد، نصب مستقیم ممکن سادهتر باشد، چون نیازی به ساخت تصاویر، کانتینر، یا مدیریت Docker نیست. مثلاً گفته شده: «Native Environments can get projects up and running quickly» Render
-
آشنایی بیشتر با محیط: برای تیمهایی که با روش سنتی آشنا هستند، ممکن است منحنی یادگیری Docker زیاد به نظر برسد؛ در نتیجه، نصب مستقیم تجربه آشناتر است.
-
امکان بهرهبرداری کامل از سیستم عامل و سختافزار: چون هیچ لایه مجازی نمیانه وجود ندارد، دسترسی کامل به امکانات سیستم عامل، کرنل، ماژولها، و پیکربندیهای خاص ممکن است. برای کاربردهایی که نیاز به کنترل خاص دارند، مناسب است.
معایب:
-
چالشهای پراکندگی وابستگیها: وقتی چند اپلیکیشن یا سرویس روی یک سیستم اجرا میشوند، ممکن است نسخه کتابخانهها با هم در تضاد باشند؛ تنظیم، بهروزرسانی، پاکسازی وابستگیها سختتر است.
-
پورتابیلیتی (قابلیت جابهجایی) پایینتر: محیطهایی که روی سیستم نصب میشوند ممکن است هنگام انتقال به سرور دیگر یا محیط دیگر دچار ناسازگاری شوند (مثلاً نسخه سیستم عامل، کتابخانهها، تنظیمات خاص)؛ در مقابل، کانتینرها این مشکل را کمتر دارند.
-
تمیزکاری و بازگردانی دشوار: اگر سیستم آلوده شود یا سرویس بههمریزد، ریکاوری بیشتر زمان میبرد؛ همچنین حذف سرویس یا بازگردانی نسخۀ قبلی ممکن است پیچیدهتر باشد.
-
مقیاسپذیری و انعطاف محدودتر: وقتی برنامه رشد میکند و نیاز به چندین نمونه، یا سرویسهای خرد (microservices) پیدا میکند، روش نصب مستقیم ممکن است محدودیت داشته باشد.
-
ریسک تداخل سرویسها: اجرای چند سرویس روی یک سیستم با نصب مستقیم ممکن است باعث تداخل، رقابت بر منابع، یا مسئله نگهداری شود.
روش اجرای با Docker
مزایا:
-
ایزولاسیون (Isolation): کانتینرها محیطی مجزا برای اپلیکیشن فراهم میکنند؛ وابستگیها، کتابخانهها، تنظیمات مخصوص دارند و کمتر به سیستم میزبان وابسته هستند.
-
پورتابلیتی بالا: چون محیط داخل کانتینر بستهبندی شده، میتوان آن را روی ماشینهای مختلف یا محیطهای توسعه، آزمون، تولید بدون تغییر عمده اجرا کرد.
-
سرعت راهاندازی و بازتولید محیط: ایجاد یک کانتینر تقریباً سریع است، میتوان «تصویر» را ساخته و در محیط دیگر اجرا کرد، که برای CI/CD، تست، و تولید اهمیت دارد.
-
تراز منابع بهتر: روی یک میزبان میتوان چندین کانتینر اجرا کرد و منابع را به صورت دقیقتر تخصیص داد؛ این به بهرهوری سرور کمک میکند.
-
یکپارچگی با خطوط DevOps و CI/CD: کانتینرها به خوبی با پارادایم توسعه امروز – مانند بستهبندی، نسخهدهی، بازگردانی – هماهنگاند.
-
راحتی در انتقال محیط بین توسعه/تست/تولید: همان تصویر کانتینر میتواند در هر سه محیط اجرا شود، که خطاهای «در محیط تولید کار میکرد اما در توسعه نه» را کاهش میدهد.
معایب:
-
یادگیری و پیچیدگی اولیه: برای تیمهایی که تازه به کانتینرسازی روی آوردهاند، ممکن است نیاز به یادگیری ابزارها، نحوه ساخت Dockerfile، تنظیم شبکه کانتینر، مدیریت volumes و غیره باشد.
-
لایه اضافی و احتمال overhead: گرچه کانتینرها سبکتر از ماشینهای مجازی هستند، اما نسبت به اجرای مستقیم روی سیستم، ممکن است مقداری overhead از جهت فایلسیستم، I/O، یا شبکه وجود داشته باشد. برای مثال، در برخی موارد گزارش شده است که «file system access inside container is really poor compared to host»مسائل امنیتی خاص: اگر کانتینرها به طور صحیح ایزوله نشوند، یا هسته میزبان دارای آسیبپذیری باشد، ممکن است خطر بیشتری وجود داشته باشد، زیرا کانتینرها هسته میزبان را به اشتراک میگذارند.
-
مدیریت حالت پایدار (stateful) ممکن است پیچیدهتر باشد: برای سرویسهای دارای پایگاه داده بزرگ یا فایلسیستم با I/O سنگین، ممکن است پیادهسازی کانتینر چالش داشته باشد یا نیاز به پیکربندی دقیقتری باشد.
-
ابزارهای ارکستراسیون اضافی: اگر مجموعه بزرگی از کانتینرها دارید، نیاز به ابزارهای مدیریتی (مثل Kubernetes، Swarm) پیدا میکنید که خودش مجموعه جدیدی از پیچیدگیها را به همراه دارد.
بخش سوم: بررسی عمیق از منظرهای عملیاتی
در این بخش، روشها را از منظرهای مختلف عملیاتی بررسی میکنیم: مقیاسپذیری، نگهداری، DevOps، امنیت، هزینه، کارایی، پورتپذیری، و سناریوهای خاص.
مقیاسپذیری (Scalability)
-
در نصب مستقیم روی سیستم، اگر بخواهید اپلیکیشن را بزرگ کنید (مثلاً چند نمونه اجرا شود، یا چند سرویس خرد شود)، معمولاً باید چند سرور اضافه کنید یا سرویسها را از هم تفکیک کنید. تنظیم load-balancer، اختصاص منابع، مدیریت چندین سرور ممکن است.
-
در Docker، چون کانتینرها سبک و قابل تکثیر هستند، میتوان به راحتی نسخههای بیشتری راهاندازی کرد، در صورت نیاز مقیاس افقی گرفت؛ همچنین ابزارهای ارکستراسیون مثل Kubernetes این کار را تسهیل میکنند. برای مثال، مزایای کانتینرسازی برای مقیاسپذیری در منبعی آمده است که کانتینر را برای «کافی بودن برای رشد اپلیکیشن» توصیه میکند.
-
از سوی دیگر، اگر حجم ترافیک بسیار بالا باشد یا سرویس نیاز به منابع زیاد داشته باشد (مانند پایگاه داده با I/O شدید)، ممکن است اجرای مستقیم روی سختافزار بهینهتر باشد، چرا که overhead کانتینر یا لایه مجازیسازی میتواند محدودیت خلق کند. مثال: بحثی که در مورد عملکرد کُندتر I/O در کانتینرها موجود است.
نگهداری و بهروزرسانی (Maintenance & Updates)
-
نصب مستقیم: به روزرسانی کتابخانهها، سرویسها یا سیستم عامل ممکن است باعث اختلال سرویسها شود، زیرا همه چیز روی همان سیستم اجرا میشود و تداخل ممکن است رخ دهد. همچنین rollback یا بازگردانی به نسخه قبلی ممکن است دشوار باشد.
-
Docker: وقتی یک تصویر ساخته میشود، میتوان نسخه جدیدی تولید کرد، کانتینر جدید را جایگزین کرد و سرویس را بدون دستکاری محیط میزبان بهروزرسانی کرد. درعینحال، چون محیط اپلیکیشن ایزوله است، ریسک تداخل کمتر است. به گفته یکی از منابع، کانتینر شدن «مشکلات مربوط به محیطهای مختلف توسعه/تست/تولید» را کاهش میدهد. Medium
-
اما نگهداری Docker نیز نیازمند مدیریت لایه کانتینرها، نگهداری تصاویر، بهروزرسانی خود Engine و حفاظت از امنیت کانتینرها است. منابع میگویند تیمها باید معایب Docker را هم لحاظ کنند. DuploCloud
DevOps، فرآیند پیوسته (CI/CD)
-
نصب مستقیم: معمولاً فرآیند راهاندازی و انتشار (Deployment) ممکن است شامل مراحل دستی نصب سرویسها، تنظیمات محیط، کنترل نسخههای کتابخانهها، و تست در محیطهای مختلف باشد که خطای انسانی احتمالاً بیشتر است.
-
با Docker: میتوان از pipeline استفاده کرد؛ مثلاً ساخت تصویر در مرحله Build، سپس اجرای بر اساس آن در مرحله تولید. محیط توسعه، تست و تولید میتوانند از همان تصویر استفاده کنند و مشکل «محیط توسعه کار میکند، ولی تولید خیر» کاهش یابد.
-
این امر تسریع انتشار و افزونگی را آسان میکند؛ به ویژه در معماریهای میکروسرویس یا زمانی که تیم بزرگ است یا تغییرات زیاد صورت میگیرد.
-
ولی پیادهسازی صحیح Docker برای DevOps نیاز به طراحی خوب دارد: تعریف Dockerfile، مدیریت فایلهای کانفیگ، volumes، شبکه کانتینر، تنظیمات health check، logging و مانیتورینگ. در غیر این صورت، ممکن است مشکلات تازهای ایجاد شود.
امنیت (Security)
-
نصب مستقیم: ایزولاسیون بین سرویسها معمولاً کمتر است؛ اگر سرویسها روی همان ماشین اجرا شوند، تداخل یا امکان حمله بین آنها بیشتر است. اما چون هسته سیستم عامل تنها یک لایه دارد، تحلیل دقیقتر و ابزارهای شناختهشده برای امنیت وجود دارد.
-
Docker: از نظر ایزولاسیون، کانتینرها مزایایی دارند؛ ولی چون هسته سیستم عامل میزبان را به اشتراک میگذارند، در صورتی که هسته آسیبپذیر باشد، یک کانتینر میتواند به میزبان آسیب بزند. منابع میگویند کانتینرها همیشه از ماشینهای مجازی امنتر نیستند.
-
همچنین، نگهداری امنیت کانتینر (مثلاً بهروزرسانی تصاویر، بررسی وابستگیها، عدم اجرای با امتیاز root، تنظیم شبکه) ضرورت دارد. در نصب مستقیم نیز همینها صادقاند، اما پیچیدگی کانتینرها ممکن است اشتباهات جدید ایجاد کند.
-
بنابراین، انتخاب روش باید مستلزم ارزیابی امنیت زیرساخت، حجم سرویسها، حساسیت دادهها و الزامات انطباق (compliance) باشد.
هزینه و بهرهوری منابع (Cost & Resource Efficiency)
-
نصب مستقیم: اگر تعداد سرویسها کم باشد و بر روی یک سرور اجرا شوند، هزینه پایین و ساده است. اما وقتی تعداد سرویسها زیاد شود یا نیاز به چند سرور باشد، هزینه نگهداری، مدیریت وابستگیها و افزونگی بیشتر میشود.
-
Docker: امکان بهرهبرداری بهتر از سختافزار فراهم میشود، زیرا روی یک میزبان چندین کانتینر میتوان اجرا کرد؛ اما هزینه اولیه برای یادگیری، ابزارسازی، مدیریت تصاویر و مانیتورینگ ممکن است بالاتر باشد. همچنین اگر به ارکستراسیون بزرگ نیاز شود، هزینه نرمافزاری و فرآیندی بیشتر میشود.در مواردی، overhead کانتینر ممکن است هزینه منابع را افزایش دهد (مثلاً در I/O شدید). بنابراین، مصرف منابع دقیق باید بررسی شود. مطالعات نشان دادهاند که کانتینر ممکن است مصرف انرژی اندکی بیشتر داشته باشد.
عملکرد (Performance)
-
نصب مستقیم: از نظر تئوری بهترین عملکرد را دارد زیرا هیچ لایه میانی یا انتزاعی اضافه وجود ندارد؛ دسترسی به سختافزار، فایلسیستم، شبکه بهینهتر است.
-
Docker: اگرچه بسیار سبک است، اما بسته به تنظیمات، ممکن است کمی overhead داشته باشد، به ویژه در عملیات I/O یا فایلسیستمهای پیچیده. به عنوان مثال، در بحث عملکرد بیان شده است: «file system access inside container are really poor compared to access from the host».
-
با این حال، در بسیاری از کاربردها، این overhead قابل چشمپوشی است. مطالعاتی در زمینه یادگیری عمیق نشان دادهاند که اجرای در کانتینر برای کارهای CPU/GPU «خسارت قابل توجهی ندارد».
-
پس انتخاب باید بر مبنای نیاز اپلیکیشن و سطح حساسیت آن به تأخیرها یا I/O صورت گیرد.
پورتابلیتی و سازگاری محیط (Portability & Environment Consistency)
-
نصب مستقیم: احتمال دارد در محیط تولید با محیط توسعه اختلاف وجود داشته باشد؛ نسخه کتابخانهها، تنظیمات سیستم، تفاوت سیستم عامل ممکن است باعث خطا شود.
-
Docker: بستهبندی محیط باعث میشود که از توسعه تا تولید یکسان باشد؛ این باعث کاهش «خطای محیط» میشود.
-
همچنین، اگر بخواهید محیط را به سرور دیگری یا به ابر مهاجرت دهید، کانتینرها گزینه بهتری هستند. اما باید توجه داشت که کانتینرها همچنان به میزبان و هسته آن وابستهاند؛ پس پورتابلیتی همیشه مطلق نیست.
موارد خاص و سناریوها
-
برای اپلیکیشنهای تکماژول یا کمتغییر که روی یک سرور اجرا میشوند و فشار منابع بسیار بالا ندارند، نصب مستقیم ممکن انتخاب سادهتر و مناسبتری باشد.
-
برای معماریهای میکروسرویس، توسعه سریع، تیمهای متعدد، نیاز به انتقال بین محیطها، یا مقیاسپذیری بالا، Docker یا سایر راهکارهای کانتینری کاملاً منطقی هستند. برای مثال، مطلبی عنوان میکند: «چند میکروسرویس + تیم زیاد => Docker مناسبتر است».
-
اگر اپلیکیشن شما نیاز به ماژولهای هسته خاص، نسخه کرنل خاص، یا تعامل مستقیم با سختافزار دارد، احتمالاً نصب مستقیم مناسبتر است، چرا که کانتینر ممکن محدودیتهایی داشته باشد.
-
اگر سرور منابع بسیار کمی دارد (مثلاً VPS با رم 1 گیگ) و overhead Docker برای شما معنادار است، ممکن است نصب مستقیم انتخاب شود.
بخش چهارم: مقایسه جدولوار
در ادامه یک جدول خلاصه فراهم شده است تا تفاوتها را راحتتر ببینیم:
| معیار | نصب مستقیم روی سیستم | اجرای با Docker |
|---|---|---|
| لایه میانی / پیچیدگی | حداقل لایهای اضافه | نیاز به Docker Engine، تصاویر، کانتینرها |
| ایزولاسیون وابستگیها | ممکن است تداخل بین سرویسها باشد | سطح خوبی از ایزولاسیون فراهم میکند |
| پورتابلیتی / انتقال بین محیطها | احتمال مشکلات محیطی بیشتر | محیط روی کانتینر تقریباً ثابت است |
| عملکرد (performance) | نزدیک به حداکثر ممکن | بسیار خوب، اما ممکن است کمی overhead وجود داشته باشد |
| مقیاسپذیری | محدودتر، یا نیاز به سرورهای متعدد | بسیار مناسب برای مقیاس افقی با کانتینرها |
| سرعت راهاندازی / بازتولید محیط | ممکن است زمانبر باشد | بسیار سریع: یک تصویر را اجرا میکنید |
| پیچیدگی یادگیری و عملیات | سادهتر برای تیمهای کوچک یا سنتی | نیاز به یادگیری Docker، مدیریت تصاویر، شبکه کانتینر |
| هزینه منابع | ممکن است بهینه نباشد اگر سرویسها زیاد شوند | بهرهوری بهتری از سختافزار ممکن است وجود داشته باشد |
| امنیت | ابزارهای مرسوم، اما ایزولاسیون کمتر | ایزولاسیون مناسب ولی نیاز به دقت بیشتر در امنیت کانتینر |
| مناسب برای چه زمانی | سادگی، سرویس کمتغییر، منابع محدود | تیم بزرگ، تغییر زیاد، نیاز به جابهجایی محیط، میکروسرویس |
بخش پنجم: توصیهها و بهترین روشها
با توجه به بررسیهای فوق، چند توصیه و بهترین روش برای انتخاب و استفاده از هر روش ارائه میشود:
-
ارزیابی نیازهای پروژه
-
اگر اپلیکیشن شما ساده است، سرویسهای محدود دارد، و قرار نیست به سرعت مقیاس یا تغییر یابد، نصب مستقیم ممکن گزینه منطقی و کمهزینهتری باشد.
-
اگر تغییرات زیاد دارد، تیم بزرگ است، میخواهید محیط توسعه و تولید یکسان باشد، یا قصد دارید چندین نسخه یا سرویس داشته باشید، Docker احتمالاً گزینه بهتری است.
-
-
سرمایهگذاری در ابزار و مهارتها
-
اگر تصمیم به استفاده از Docker دارید، حتماً تیم را برای نوشتن Dockerfile، مدیریت کانتینر، تنظیم volumes، شبکه، health-check، بهروزرسانی تصاویر تعلیم دهید.
-
همچنین مانیتورینگ کانتینرها، امنیت تصاویر، نگهداری نسخهها را در نظر بگیرید.
-
-
پایلوت و تست اولیه
-
ممکن است ابتدا یک سرویس را با Docker راهاندازی کرده و عملکرد، پیچیدگی، بهرهوری منابع و هزینه را بسنجید. مقایسه کنید با نسخه نصب مستقیم.
-
در صورت وجود نیازهای خاص (مثلاً I/O بسیار سنگین، تعامل سختافزاری) حتماً تست عملکرد انجام دهید.
-
-
ممیزی امنیت و بهروزرسانی منظم
-
چه روش را انتخاب کنید، امنیت و نگهداری بهروزرسانی را جدی بگیرید. در Docker تصاویر باید امن و بهروز باشند، اکانتها و امتیازات حداقلی باشند، شبکه کانتینر ایزوله شود.
-
در نصب مستقیم، وابستگیها، سرویسهای قدیمی، کتابخانههای غیرضروری را مرتب پاکسازی کنید.
-
-
طرح مقیاس و مهاجرت
-
اگر احتمال دارد در آینده نیاز به مقیاس و یا مهاجرت به محیطهای مختلف داشته باشید، از ابتدا با کانتینرسازی طراحی کنید تا دچار قفل شدن (lock-in) نشوید. به گفته منبعی، توصیه شده است که کانتینرها به کاهش vendor-lock-in کمک میکنند.
-
همچنین در طراحی زیرساخت، قابلیت اجرای کانتینرها روی سرور دیگر یا کلاد را در نظر بگیرید.
-
-
هزینه و منابع را تحلیل کنید
-
بررسی کنید آیا هزینه یادگیری و راهاندازی Docker را میپردازد یا خیر. اگر سرویس شما کوچک و ثابت است، ممکن است هزینهاش بیشتر از سودش باشد. منبعی با عنوان «When to use Docker?» اشاره کرده است به این نکته.
-
اگر منابع شما محدود است (مثلاً یک VPS با رم بسیار اندک)، اجرای مستقیم ممکن سادهتر و کمهزینهتر باشد.
-
بخش ششم: نتیجهگیری
در نهایت، تفاوت بین کار با Docker و کار مستقیم روی سیستم را میتوان اینگونه خلاصه کرد: Docker به عنوان فناوری مدرن، بسیاری از چالشهای نصب، پورتابلیتی، مقیاسپذیری، توسعه و تست را آسانتر کرده است؛ اما لزوماً در همه موارد بهترین انتخاب نیست — در مقابل، نصب مستقیم روی سیستم سادهتر، کمتر پیچیده و ممکن است در برخی سناریوها بهتر عمل کند.
اگر بخواهم نتیجهگیری کنم:
-
برای پروژههای ساده، با تیم محدود، بدون نیاز به انتقال مکرر، و با منابع محدود، نصب مستقیم را راحتتر بدانید.
-
برای پروژههایی که رشد خواهند کرد، تیم بزرگتر دارند، نیاز به تست/تولید یکسان، CI/CD و مقیاسپذیری دارند، Docker را به شدت توصیه میکنم.
-
مهمتر از همه، انتخاب را صرفاً بر اساس مد روز نگیر؛ بلکه تحلیل دقیق نیاز، منابع، تیم، عمر پروژه، و پیچیدگی را در نظر بگیرید.
-
همچنین نگاه بلندمدت داشته باشید: اگر آینده پروژه ممکن است تغییر کند (مثلاً مهاجرت به ابر، افزایش تیم، میکروسرویس) از همان ابتدا معماری را بهگونهای طراحی کنید که انعطاف داشته باشد.
در نهایت، هیچ روش «یکتکه» (one size fits all) وجود ندارد. ترکیبی از هر دو نیز ممکن است: مثلاً سرویسهای پایگاه داده بزرگ و I/O سنگین را به صورت مستقیم روی سیستم اجرا کنید و باقی ماژولها را در کانتینرها قرار دهید.